فرهنگستان یک زمانی دایر شد برای اینکه برای لغات و تعبیراتی که وارد فارسی شده معادلهای فارسی پیدا کند و یا در نهایت یک فرهنگی ایجاد کند. الآن مسائل زبان فارسی بسیار وسیعتر و عمیقتر است.
مجموعه اظهار نظرهای اعضای شورای فرهنگستان زبان و ادب فارسی در موضوع «آسیبشناسی زبان فارسی» ؛ (البته این بحث مربوط به سیصدوهفتادوهشتمین شورای فرهنگستان است که در سال 89 برگزار شد .)
ابوالحسن نجفی:
مثالهایی نقل میکنم از جمله اصطلاحاتی که وارد زبان شده و امروز فراوان به کار میبرند. میگویند «روز خوبی داشتهباشی» یا «آخر هفته خوبی داشتهباشی». اخیرا در روز شنبه هم میگویند «آغاز هفته خوبی داشتهباشی». در یکی از برنامههای رادیو که ساعت هفت تا هشت اجرا میشود مثلاً بهجای خداحافظی معمولی ترجمه لفظ انگلیسی را به کار میبرند و متوجه نیستنـد که آنجـا وقتـی بیـن دو نفـر خیلـی صمیمت باشد، بهجـای خداحافظـی میگوینـد I love you. این مجری تلویزیون با یک صدای رسا و تکیه بر کلمات میگوید: «خیلی خیلی دوستون دارم»! قبلاً هم بهجای خداحافظی رایج شدهبود که میگفتند: «میبینمت» در ترجمهSee you. البته باز هم تکرار میکنم که اگر این غلطها وارد زبان مردم شد و رواج پیدا کرد، عامه مردم این را به کار میبرند، اما بههرحال وظیفه فرهنگستان میدانم که در این کار مداخله کند، جای دیگری هم صلاحیت این کار را ندارد. همین امروز شنیدم که «ما نیاز به دریافت مرکبات داریم» و مقصودش این است که بدن ما برای مقابله با سرماخوردگی به ویتامین ث نیاز دارد و ما به خوردن مرکبات نیاز داریم.
نصرالله پورجوادی:
فرهنگستان باید یک کار جدّی انجام بدهد. به نظر من فرهنگستان پنجاه سال عقب است. فرهنگستان یک زمانی دایر شد برای اینکه برای لغات و تعبیراتی که وارد فارسی شده معادلهای فارسی پیدا کند و یا در نهایت یک فرهنگی ایجاد کند. الآن مسائل زبان فارسی بسیار وسیعتر و عمیقتر است.
یکی از چیزهایی که من متوجه شدم و به طریق وحشتناکی آن را به کار میبرند ـش اضافی است: هستش، شدش. اگر دقت بکنید در تمام ترجمههایی که صورت میگیرد فعل است دارد ورمیافتد و ـه بهجای آن به کار میرود. مثلاً میگویند «فلانی تهرانیه» اما حالا دیگر همان ـه را هم نمینویسند و بهجای آن مینویسند «فلانی تهرانیِ».
شما ببینید زبان فارسی در اینترنت دارد به کجا میرود؟ اینگونه است که پس از گذشت ده سال یا بیست سال، زبان نسل ما و کسانی که چهل سال به بالا هستند یک زبان قدیمی، امّلی و کهنه به حساب میآید و وقتیکه اینها به پنجاه ـ شصتسالگی برسند، زبانشان زبان رایج است و اگر یک کسی بخواهد مثل ما حرف بزند یا مثل ما بنویسد، به قول این جوانها شوت است و حرفش اصلاً خریدار ندارد!
ما بایستی فکری بکنیم برای خط فارسی در رایانه و دیگر جاها. بایستی مردم را آگاه کنیم که این نوع کاربردهای زبانی غلط چه ضررهایی دارد. ما بایستی این موارد را شناسایی کنیم و در وهله اوّل به همگان آگاهی بدهیم و بعد ببینیم که چگونه میتوانیم از این گرفتاریهایی که هم زبان و هم خط فارسی دچار آن شدهاست رهایی پیدا کنیم.
شما ببینید زبان فارسی در اینترنت دارد به کجا میرود؟ اینگونه است که پس از گذشت ده سال یا بیست سال، زبان نسل ما و کسانی که چهل سال به بالا هستند یک زبان قدیمی، امّلی و کهنه به حساب میآید.
هوشنگ مرادیکرمانی:
به نظر من زبان فارسی لاغر شدهاست. چند مثال میزنم؛ الآن یکی از واژههایی که روزانه دهها بار از آن استفاده میشود کادو است که ما بهجای مژدگانی و بسیاری از واژههای دیگر از آن استفاده میکنیم. مسئله این است که ما با یک واژه ده ـ دوازده واژه ناب فارسی را از زبان خارج میکنیم. ما باید نگران این مسئله باشیم. میتوانیم به نمایشهایی که برای بچهها اجرا میکنند، برویم و بر آنها نظارت کنیم و بچهها را تربیت کنیم. ادبیات کودکان در نمایشها شکل میگیرد.
احمد سمیعی (گیلانی):
یکی از عوارض این است که وقتی میخواهند با شما حرف بزنند انگار میخواهند دعوا بکنند. کسی که خبر میگوید و گزارش میدهد بایستی لحن بخصوصی داشتهباشد، درحالیکه مجریان ما انگار با هم شوخی میکنند و انگار یک محفل خصوصی است. یا مثلاً طرف میخواهد گزارش ورزشی بدهد، مطالبش زیاد است، انگار انشای دبستان میخوانَد، تند تند میخوانَد و اصلاً ضربآهنگ و ریتم گفتارش مناسب نیست.
حسن رضائی باغبیدی:
بایستی درس انشا از ابتدا در مدارس درست آموزش داده شود و آدمهای فاضل و باشعور که متون کهن را خوب خواندهباشند تقویت شوند. نویسندگان ما اگر به آن شیوه تربیت شدهباشند و زبان آنان رواج پیدا کند قطعاً جوانها هم از آنها تقلید میکنند. میخواستم بگویم فقط سرعت تغییرات زیاد شده و به نظر من برای این موارد خاص تعیین ملاک ناممکن است و تنها راه این است که برای مدارس فکری بشود.