محققان معتقدند انسان به حکم غریزه و نیازهای عاطفی و روانی و جنسی خود در شرایط پس از بلوغ و بروز هیجانات، خواهناخواه تمایل به همصحبتی و ارتباط با جنس مخالف را دارد. در این میان، تمایلات جنسی و ارضای آنها نقش پررنگتری ایفا میکند .
هویت جنسی انسان بخشی از شخصیت و هویت طبیعی اوست که باید به گونهای سالم و مناسب تحقق یابد و به کمال و پختگی لازم برسد. دختر و پسر باید در رابطهای تعریف شده و در فضای عاطفی و روانی سالم به رفع نیازهای اساسی خویش بپردازند و این جز با ازدواج و پیمان زناشویی و روابط مشروع قانونمند ممکن نیست.
جوامع غربی که روابط بیقید و بند دختر و پسر را ترویج کردهاند، درتحقیقات خود دیدهاند که روابط دختر و پسر پیش از ازدواج اساسا تاثیری در ثبات و تداوم روابط زناشویی و تضمین خوشبختی آنان ندارد.
تاثیرپذیری منفی جامعه و خانوادهها از سایر فرهنگها و ارزشها (مثلا فرهنگ غرب)، گرفتاریهای خود را به همراه دارد که مهمترین آنها تضاد با فرهنگ دینی و ملی در بسیاری از موارد است.
نمونههای عینی در کشور ما نیز چنین نتایجی را نشان میدهد و درصد بالایی از طلاقها میان همسرانی اتفاق میافتد که این قبیل روابط را داشتهاند. والدینی که فرزند نوجوان یا جوان دارند باید از خود بپرسد که چرا فرزند جوان آنها باید سرگشته و سرگردان بماند؟ آیا رفت و آمد او با غیر همجنس، او را از سرگردانی نجات میدهد یا به مراتب بر مشکلات خواسته یا ناخواستهاش میافزاید؟ انجام فعالیتهای درسی، هنری، ورزشی، مسافرت، گردش و رفتار صمیمانهتر با والدین و خواهران و برادران، ارتباط نظارتشده با همکلاسیها و بسیاری از فعالیتهای سالم دیگر، او را از سرگردانیهای مختص سن و سال او نجات میدهد.