3.
5. شریعت گرایی
شریعت در اینجا به معنای مجموعه باید ونبایدها یا احکام فقهی اسلام است که در وجوب، حرمت، اباحه، استحبا ب و کراهت، ظهور یافته اند؛ چنان که گفته اند: ”شرع از ماده شَرَعَ (بر وزن زرع) و در اصل، به معنای ” راه روشن“ می گویند؛ سپس این کلمه در مورد ادیان الهی و شرایع آسمانی به کار رفته است.
عرفان منهای شریعت، نه ممکن و نه سودمند است ؛ ”سقوط تکلیف“ نه تنها در هیچ مرتبه ای از مراتب و هیچ منزلی از منازل معنوی، اعتبار ندارد بلکه تکلیف، بیشتر و وظایف ، دشوارتر می شود به اعتبار علامه طباطبایی، ”افراد هرچه به خداوند تقرب بیشتری داسته باشند، تکالیف سنگین تری است که حسنات الابرار، سیئات المقربین“.
عرفان منهای شریعت، عرفان منهای عرفان است وضلالت وفساد ونهایتش نیز ندامت و پشیمانی است. علی علیه السلام فرمود: << که راه های دین یک راه است، هموار ومستقیم، هر که قدم در آن نهد به مقصد رسد و غنیمت برد و هر که به دان راه نرود گمراه شود.>>
علامه طباطبایی در این باره فرموده اند:این که از بعضی شنیده شده است که می گویند سا لک پس از وصول به مقامات عالیه و وصول به فیوضات ربانیه، تکلیف از او ساقط می گردد،سخنی است کذ ب و افترایی است بس عظیم؛ زیرا رسول(ص) با این که اشرف موجودات و اکمل خلایق بودند،بااین حال تا آخرین درجات حیات تابع و ملازم احکام الهیه بودند. بنابراین سقوط تکلیف به این معنی دروغ بهتان است.
لازم به ذکر است اگر قرار باشد راه رسیدن به خداوند جدای از احکام باشد درآ« صورت فلسفه احکام و حکمت اوامر شارع بی جواب خواهد بود.
استاد جوادی آملی می فرمایند: << البته اگر عارفان در سیر وسلوک ،تابع شریعت و ولایت اهل بیت علیهم السلام باشند و راه صحیح را طی کنند. گوشه ای از علم شهودی انبیاء و اولیا به آنها می رسد.>>
5. عقل گرایی و خردوزی
عرفان اسلامی برای عقل وخرد، اصالت و اهمیّت قائل است وبرهان و عرفان را مانعه الجمع ندانسته است و به بهانه“شهود“ ،از“ فهم“ و به بهانه عرفان ،از برهان واستدلال ، گریزان نیست.
استاد مطهری می گوید :<< در اسلام، اصالت با عقل و معرفت عقلی است که به واسطه آن و با چنین کلیدی، انسان به دامان معرفت شهودی و معارف قلبی وارد می شود>>.
در معرفت شناسی جامع قرآنی و حدیثی، جایگاه هر کدام از ”عقل ودل“ و برهان و عرفان، معلوم و حضور یکی، عامل غیبت دیگری نیست. استاد مطهری می گوید: << از کانون دل، حرارت و حرکت بر می خیزد و از کانون عقل، هدایت و روشناسی... >>.
6. ریاضت معقول، مشروع و معتدل
در عرفان عملی انسان، ”ریاضت“ ، نقش مهم سرنوشت سازی دارد؛ تا درون انسان، نورانی و پاک گردد و ”ریاضت“ در مراتب و مراحل سلوکی، بار معنایی و معرفتی خاصی دارد.
”ریلضت سلوکی“، حداقل باید سه ویژگی کلی داشته باشد که عبارتند از:
الف) عقلانی بودن.ب)شرعی بودن.ج)معتدل بودن
7.عرفان عبودیت محور
عرفان اسلامی در بعد علمی و عینی ، عرفانی است که از رهگذر بندگی و عبودیت شکل می گیرد وسیر سلوک، برای رسیدن به شکف، کرامت، پیدا کردن موقعیت اجتماعی و مرید پروری نیست؛ بلکه تنها و تنها برای بندگی خدا خواهد بود.
از دیدگاه عرفان اسلامی، بندگی خدا، در همه ساحت های زندگی دیده می شود؛ یعنی خوردن ، آشامیدن ، مهرورزی، به زن وفرزند و تأمین معیشیت و نفقه آنها، تحصیل علم و تولید اندیسه، سیاست ورزی و عدالت گستری و...، همه مشمول حکم عبادت می باشند.
8. عرفان سیاسی
عرفان عملی اسلام، نه تنها با سیاست در تضاد نیست، بلکه سیاست در دل عرفانی قرآنی و ولایی نهفته و عرفان به سیاست نیز جهت خدایی و الهی می دهد و رهبری جامعه، در حقیقت سامان دهی امّت، در راستای اهداف الهی است. استاد شهید مطهری می گوید: << خدمت به خلق در عرفان هست وباید هم باشد؛ ولی خدمت به خلق ، نهایت راه نیست. خدمت به خلق، مقدمه ای از مقدمات عرفان است >>.