همان کارهایی را که پیشوایان دینی ما بر آن تأکید داشته و با بیان ثوابهای فراوان، ارزش و جایگاه آن را برای زنان مسلمان بیان
کردهاند امروزه تحقیر شده و کمارزش جلوه داده میشود. امروز دنیای غرب که به ارزشهای معنوی اعتقادی ندارد با تبلیغات مسموم بر ضد نقش همسری و مادری و به کار بردن عناوین تحقیرکننده مثل نوکری مردان، کهنهشویی و زندانی در خانه برای آن و پررنگ کردن ارزشهای مادی و اقتصادی، کاری کرده است که برخی بانوان مسلمان و معتقد ما نیز باور کردهاند که این کارها ارزش ندارد و ناخودآگاه ارزشهای مادی برای آنان در رتبه اول قرار گرفته است. بیشک این گونه زنان، کار پردرآمد و سودآور را، اولویت اول خود دانسته و در موارد تزاحم میان اشتغال و ازدواج و خدمات خانگی، گزینه اشتغال را ترجیح داده و انتخاب خواهند کرد.
بنابراین، با توجه به اهمیت و ارزش والای نقش مادری و همسری در اسلام و با توجه به اینکه یکی از معیارهای انتخاب کار در مواقع تزاحم، ارزشمندتر بودن کار است، به خوبی فهمیده میشود در مورد تزاحم میان خدمات خانگی و اشتغال، ترجیح با خدمات و مسئولیت خانگی است؛ زیرا ارزش آن به مراتب از ارزش فعالیت اقتصادی بیشتر است.
افزون بر آن که در حقوق اسلامی تأمین هزینههای زن و فرزند به عهده مرد است. هزینه زن به عنوان دختر و فرزند خانواده بر عهده پدر و پس از پیمان زناشویی به عنوان همسر بر عهده شوهر است. زن در اوضاع عادی هیچ الزامی به تأمین هزینه زندگی خود ندارد. مرد وظیفه دارد با تلاش خود هزینههای زن و فرزندان را مطابق با شئون آنان تأمین کند.(46) اگر زنی سرپرست خانواده نیست و ضرورتی برای فعالیت اقتصادی او وجود ندارد تا به کار وی اولویت بخشد، اشتغال برای او اولویتی نخواهد داشت.
نتیجه اینکه: اگر زن بخواهد دور از هوا و هوس و جوّزدگی و تبلیغات، با فکر و اندیشه، از میان کارهایی که میتواند انجام دهد یکی را هماهنگ با ساختمان جسمی و روانی، که از دیدگاه اسلام ارزش بیشتری دارد برگزیند و اولویت اول خود قرار دهد چیزی جز مسئولیت خانگی (خانهداری و همسرداری و فرزندداری) نخواهد بود.
ب) علاقه قلبی و میل باطنی زنان
تا کنون مسئله اولویت شغلی زنان را با رویکرد دینی بررسی کرده، به این نتیجه رسیدیم که اولویتِ اول زن از دیدگاه اسلام، ایفای نقشهای همسری، مادری و خانهداری است. اکنون صرف نظر از گرایش دینی، ببینیم میل درونی زنان متوجه کدام یک از این دو گزینه است. منابع ما در این بررسی، مطالعات و تحقیقات دانشمندان و آمار و اطلاعات کشورهای مختلف است.
1ـ تحقیقات دانشمندان
بررسیها و تحقیقات دانشمندان نشان میدهد که زنان به کارهای خانگی تمایل
بیشتری دارند. خانم لمبرزو میگوید: «فطرت اولیه زن به خاطر وظیفه مادری و شوهرداری و صفا بخشیدن به زندگی زناشویی و تشکیل خانواده و نیز از خودگذشتگی در راه زندگی خانوادگی سرشته شده است.»(47)
یکی دیگر از روانشناسان غربی میگوید: «خداوند که جنس مذکر را برای مبارزه و تلاش آفریده، جسم و جان زن را برای مادری، عشق و بقای خانواده برگزیده است.»(48)
برخی از جامعهشناسان غربی اعتراف دارند: «زنان به طور طبیعی و غریزی تمایل به کارهای خانه از قبیل فرزندآوری و بچهداری دارند. طرفداران تساوی حقوق مرد و زن گرچه با شعارهای خود، زنان را از خانهها خارج کرده و به سوی مراکز اقتصادی و خدماتی روانه کردند اما نتوانستند تمایل قلبی زنان را به بچهداری و خانهداری از بین ببرند. در تحقیقی مارتین و رابرتز به این نتیجه رسیدند که «بیشتر زنان شوهردار که به سن بازنشستگی نرسیدهاند هنوز هم کار با حقوق را در زندگیشان چندان مهم نمیدانند و در نظر آنها خانه و فرزند هدف واقعی و شغل اصلی زن است.»(49)
این نویسنده میافزاید: «به رغم آنکه حقیقت دهه 1960 حاکی از مشارکت بیشتر مردان در این عرصه از زندگی خانوادگی بود، بررسیهای اخیر نشان داده است نگهداری از کودکان در جوامع صنعتی غرب، عمدتا کاری است زنانه و بیشتر مردان و نیز غالب زنان از زن خانواده انتظار دارند مسئولیت مراقبت و نگهداری روزمره از کودکان را بر دوش گیرند.»(50)
خانم کارول ا.تورکینگتون که خود 27 سال به عنوان کارمند کار کرده است در مقدمه کتاب خود به نام زنان شاغل (Working woman) میگوید: «جالب است بگویم کلیه زنان موفق، شادترین لحظات زندگیشان را بر خلاف آنچه دیگران ممکن است تصور کنند از قبیل ارتقای شغلی، تغییر شغل به شغل مورد علاقه، یا داشتن یک خانه لوکس و مجلل ندانسته بلکه بسیاری از آنان معتقدند که شادترین لحظات زندگی، لحظات آرام و شادیبخشی است که در کنار فرزندان و شریک زندگیشان داشتهاند ... آنها ثابت کردهاند با وجود اینکه در دنیایی به سر میبرند که هر روز ارزشها کمرنگتر میشوند، در دنیایی که به نفع مردان تبعیض قائل میشوند، در دنیای تعصبها و سیاستهایی از این قبیل که شرکتها از آن پیروی میکنند، لحظات کوچک و شیرین زندگی خانوادگی میتواند مسرتبخشترین لحظات زندگی به شمار آید.»(51)
«زنانی که خود به کارهای بیرون از خانه اشتغال داشته و طعم تجربه تلخ آن را درک کردهاند تمایل ندارند فرزندان خود را بیجهت از زندگی و خانواده جدا کنند.
یکی از زنان که از بازرسان عالیرتبه وزارت آموزش و پرورش مصر بود قبول نکرد که دخترش تحصیلات دانشگاهی را به پایان برساند و او را پس از گرفتن دیپلم متوسطه شوهر داد و در باره علت این اقدام چنین گفت: من نمیخواهم که به دست دخترم همان اسلحهای را بدهم که مرا در طول زندگی عذاب داد.»(52)
مارتین و رابرتز، بر آنند زنان جوان بیش از پیش احتمال دارد برای کار اولویت بالایی قائل شوند اما برای اغلب دخترانی که مدرسه را ترک میکنند ازدواج هنوز مهمترین هدف است، حال آنکه در نظر پسرها مهمترین هدف داشتن شغل است.(53)
یک بررسی توسط وال استریت ژورنال بیانگر این است که تولیدکنندگان شکایت از این دارند که نمیتوانند کارمندان زن خود را در برنامههای توسعهای که این شرکتها به ویژه برای آنها برنامهریزی کردهاند دخالت دهند. برخی زنان کار خود را رها میکنند و ابراز میدارند کار، استرس و نگرانی بیشتر از حد توان برای آنها ایجاد میکند. این زنان که اکثرا ازدواج کرده و دارای فرزند هستند نگرانی خود در مورد پیشرفتشان را با مسئله امنتر «بیشتر مورد نیاز بودن در خانه» جایگزین میکنند. برخی از این زنان خانهدار با نگرانی اظهار داشتند که از شوهران خود تقاضا کردهاند به خانههای کوچکتر و همسایگانی که خوشایند نیستند نقل مکان کنند، چرا که آنها میخواستند کارشان را رها کنند و دوباره خود را وقف خانواده نمایند؛ تصمیمی که معتقد بودند به آنها احساس «رهایی بینهایت» میدهد.(54) آنچه امروز شگفتآور است این است که نیمی از زنانی که ازدواج کردهاند و با شوهرانشان زندگی میکنند، هنوز ترجیح میدهند همچنان کنار بخاری در خانه بنشینند.»(55)
«در یک بررسی ملی که دو سال پیش انجام شد، از زنان شاغل پرسیده شد که از نظر شخصی بیشتر کار در خانه آنها را راضی میکند یا کار بیرون از خانه؟ جواب این بود: کار در خانه.»(56)
در سرشماری سال 1985 در آمریکا پنجاه درصد از مردان و بیش از چهل و پنج درصد از زنان با این فرآیند موافق بودهاند که اگر مرد به کسب درآمد و زن به مراقبت از خانه و خانواده بپردازد برای همه خیلی بهتر خواهد بود. همچنین زمانی که از دانشآموزان سال آخر دبیرستان سؤال شد که مطلوبترین شکل تنظیم کار و مسئولیت برای زن و شوهری که فرزندان پیشدبستانی دارند چیست، نخستین اولویت آنان کار تماموقت برای شوهر و دست کشیدن کامل زن از شغل بود.(57)
جان استوارتمیل معتقد است: گرچه زنان باید حق کار کردن داشته باشند ولی وقتی ازدواج کردند آنها اداره خانه و تربیت خانواده را به عنوان اولین اولویت در تلاش خود انتخاب میکنند. زنان مسنتر که این وظیفه را انجام دادهاند میتوانند برای صرف کردن انرژی خود در زندگی ملی تصمیم بگیرند، مانند آنکه به مجلس راه یابند اما باز بهترین مکان برای زنان متأهل خانه است.(58)
سیمون دوبوار رهبر فمینیستهای رادیکال میگوید: «به هیچ زنی نباید اجازه داد تا در خانه بماند و به امر پرورش کودکانش بپردازد. جامعه باید به کلی تغییر کند و به زنان اجازه ندهد که فقط وظیفه پرورش فرزندان را بر عهده گیرند؛ یعنی اگر به هر زنی حق انتخاب در خانه ماندن و پرورش کودکان خود و یا شاغل بودن در بیرون را بدهند، اغلب زنان ترجیح میدهند تا در خانه بمانند.»(59)
خانم سفیری نیز در گفتگویی بیان داشته است: «یک بررسی تطبیقی که میان کشورهای صنعتی و در حال توسعه انجام دادم (با اینکه آنان خیلی داد از این میزنند که همه خانمها و آقایان از حقوق مساوی برخوردارند) باز دیده میشود که خانمها در بعضی مشاغل متمرکز هستند مانند: مشاغل پزشکی و پرستاری و دیگر مشاغل خدماتی.»(60) این امر بیانگر آن است که زنان به طور طبیعی خدمات خانگی را به عنوان اولویت اول شغلی خود برمیگزینند. میل غریزی زنان به این گونه مشاغل گرایش دارد که با وجود آزادی و عدم محدودیت در انتخاب شغل به طور طبیعی به مشاغلی که با روحیه مادری سازگار است روی میآورند.
2ـ آمار و ارقام
آمار و ارقامی که در ارتباط با اشتغال زنان منتشر میشود به دو نکته اشاره دارد:
نخست اینکه تولد فرزند بر اشتغال زنان اثر منفی دارد و درصد فراوانی از زنان را از کار کردن در بیرون از خانه منصرف میکند؛
دوم اینکه، بیشتر زنانی را که جذب بازار کار شدهاند، به سوی کارهای همساز با کارهای خانه نظیر پرستاری، کودکداری و تربیتی کشانده است.
این دو امر بیانگر آن است که زنان به طور طبیعی بچهداری و خانهداری را اولویت اول خود میدانند.
«بر اساس یک بررسی انجام شده در کشوری نظیر فرانسه با تولد اولین فرزند، بازگشت زن به خانه آغاز میگردد و با دومین فرزند مقاومت زن در بازار کار کاهش مییابد، به طوری که با تولد سومین فرزند در گروههای شغلی نظیر کارمندان فقط 15 درصد زنان شاغل به چشم میخورند. در حالی که قبل از تولد فرزندان 78 درصد شاغلین در بین گروههای کارگر، 72 درصد در بین گروههای کاسب و 68 درصد در بین کارمندان را زنان تشکیل میدادند.»(61)
در آماری که از زنان شاغل در ایران به دست آمده است: «بالاترین نسبت اشتغال زنان در بخش دولتی به وزارتخانههای آموزش و پرورش و بهداشت و درمان و آموزش پزشکی است که به ترتیب 1/42% و 1/41% است ... به استناد آمار و اطلاعات موجود در حال حاضر 30% از کارکنان دولت را زنان تشکیل میدهند که از این تعداد 70 درصد در وزارت آموزش و پرورش، 11 درصد در وزارت بهداشت و درمان و 19 درصد بقیه نیز در سایر وزارتخانهها و سایر سازمانها مشغول به کار هستند.»(62)
بر اساس این آمار اوّلاً اکثر زنان در خانه یا کاری که با خانهداری آنان همسازتر باشد مشغولند و حدود 30 درصد در کارهای دولتی اشتغال دارند. مقدار اکثریت (که حدود 70 درصد است) در بخش آموزش و پرورش مشغولند که همسو با روحیه و کار خانگی آنان است. به موجب آمار رسمی در سال 1374 مجموعا 616974 نفر مستخدم زن در
وزارتخانهها و مؤسسات مشمول و غیر مشمول قانون استخدام کشوری اشتغال داشتهاند که از این جمعیت تعداد 549732 نفر زن در دو وزارتخانه آموزش و پرورش و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به خدمات عمومی اشتغال داشتهاند. این تعداد برابر 1/89 درصد از کل مستخدمان زن میباشد. کمترین میزان استفاده از خدمات شغلی زنان مربوط به وزارتخانههایی با وظایف فنی و صنعتی مانند وزارت نیرو، صنایع و امثال آنها بوده است. بالا بودن اشتغال زنان در بخش مشمول فقط به علت وجود اکثریت قاطع زنان در مشاغل معلمی و آموزگاری در وزارت آموزش و پرورش، نیز اشتغال آنان به مشاغل پرستاری و مامایی و غیره در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی است.(63) در سال 1365 این دو وزارتخانه 93 درصد از زنان شاغل در بخش مشمول را در خود جای دادهاند. با حذف دو وزارتخانه مذکور در مجموعه اشتغال بخش مشمول، سهم اشتغال زنان به 6/9 درصد تنزل میکند.(64)
این امر به کشور ایران اختصاص ندارد. به گفته جونی زیگر: «کار معمول زنان در سطح جهان، امور مربوط به کودکان، پرستاری و آموزگاری مدارس ابتدایی است.»(65)
استفانی میگوید: «در نظر «اوکلی» و سایر فمینیستها طنز مسئله در اینجاست که صرف نظر از معدودی استثنا، زنان تنها در یافتن کارهایی توفیق داشتهاند که به دقت مشابه کارهایی است که مادر (زن خانهدار) انجام میدهد.»(66)
همچنین از همین نویسنده میخوانیم: «در جوامع غربی، مردان را در اغلب حرفهها مییابیم (به جز کار خانه و بچهداری) اما زنان شاغل در حرفههای معدودی متمرکز شدهاند که بیشتر آنها به نقش جنسیتی «خانگی» زنان مربوطند و اغلب کارگر ساده و غیر ماهرند.»(67) یکی از نویسندگان میگوید: در کشورهای صنعتی بیش از دو سوم کارگران زن در بخش خدمات کار میکنند. آنها در مشاغل خاصی به عنوان خدمه خانگی، فروشنده، پرستار و معلم (خصوصا در دوره ابتدایی) متمرکز شدهاند. همچنین بخشهای بانکداری، هتلداری و جهانگردی زنان زیادی را جذب کار کرده است.(68)
در آماری که از اشتغال زنان در کشورهای غربی منتشر شده آمده است: «در بیشتر کشورها میزان ساعات کار زنان دستکم دو برابر ساعات کار مردان در کارهای بیمزد است. این رقم در ژاپن 9 برابر است ... در استرالیا و بریتانیا زنان بیشتر از سه برابر مردان به مراقبت از کودکان میپردازند ... در ژاپن و اسپانیا زنان 6 برابر مردان در مراقبت از کودکان وقت صرف میکنند.»(69)
نتیجه:
همسرداری و مادری کاری ارزشمند و متناسب با ویژگیهای جسمی و روانی زن است. تربیت فرزند شایسته و باکفایت، یکی از راههای خدمت زن به اجتماع است. بنابراین از دیدگاه اسلام اولویت اول برای زن، اشتغال به کارهای خانه و ارائه خدمات خانگی است و اش?